جدول جو
جدول جو

معنی قاضی ضیاءالدین - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی ضیاءالدین
(ئُدْ دی)
نوراﷲ ولد قاضی درویش محمد بن خواجه شکراﷲ وزیر و برادرزادۀ قاضی عیسی بود و در ایام حکومت امیرخان در هرات متکفل منصب قضاء شد و چند سال در کمال دیانت به لوازم آن قیام نمود. وی از اقسام فضائل و کمالات بهرۀ تمام داشت و به جودت طبع و لطافت ذهن موصوف بود. اشعاری دلفریب دارد و در انشاء مکاتیب بی نهایت بلیغ است و از کمک و مساعدت ابناء نوع دریغ ندارد. وی در اوائل شعبان سال 927 هجری قمری وفات یافت و در گازرگاه مدفون گردید و مدت عمرش شصت سال بود. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 610)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ءُ د د)
قاضی... نورالله ولد قاضی درویش محمد بن خواجه شکرالله وزیر برادرزادۀ قاضی عیسی. در ایام حکومت امیرخان در بلدۀ هرات متکفل منصب قضا شد و چند سال در غایت امانت و دیانت بلوازم آن امر قیام نمود. آن جناب از اقسام فضایل بهرۀ تمام داشت و به جودت طبع و الطاف ذهن متصف بوده و اشعار دلفریب بر صفحۀ روزگار می نگاشت، در انشاء مکاتیب غایت بلاغت بجای می آورد... وفاتش در اوایل شعبان 929 هجری قمری اتفاق افتاد و در گازرگاه هری مدفون شد. مدت عمرش نزدیک شصت سال بوده است. ظاهراً همین قاضی ضیاءالدین است که با شیخ محیی الدین احمد مشهور به شیخ زادۀ لاهیجانی از جانب شاه اسماعیل صفوی نزد محمدخان شیبانی که از اقصای ترکستان تا حدود سمنان را بحیطۀ تصرف آورده بود به رسالت رفته است. (حبیب السیر ج 3 ص 353 و 391)
لغت نامه دهخدا